مسابقه فرمول یک ژاپن 2025 در پیست کلاسیک و چالشبرانگیز سوزوکا برگزار شد. این پیست با پیچهای سریع، ترکیبهای فنی و فشار بالا روی تایرها، تیمها را مجبور به طراحی دقیقترین استراتژیهای ممکن برای حفظ عملکرد خودرو و راننده کرد. در این مقاله، به تفکیک عملکرد تمام تیمها و رانندگان در زمینه مدیریت تایر و سیاستهای پیتاستاپ پرداختهایم.
ردبول ریسینگ – مکس ورشتپن و یوکی تسونودا
مکس ورشتپن: با شروع مسابقه روی تایرهای مدیوم و تغییر به هارد، استراتژی دو پیتاستاپ را پیاده کرد. کنترل عالی بر مصرف تایر و تطبیق سریع با شرایط پیست، ورشتپن را به صدر جدول رساند.
یوکی تسونودا: در نخستین مسابقه خانگیاش به عنوان راننده تیم اصلی ردبول، عملکرد متوسطی داشت. او تایرهای سافت را در آغاز انتخاب کرد که زودتر از حد انتظار مستهلک شدند و استراتژی او را به سمت دو پیتاستاپ سوق داد.
فراری – لوئیس همیلتون و چارلز لکلرک
لوئیس همیلتون: در نخستین مسابقه خود با فراری، با مدیریت دقیق تایرهای مدیوم و هارد، تنها یک پیتاستاپ انجام داد. هماهنگی او با تیم هنوز کامل نیست، اما تجربه بالای او موجب حفظ پایداری در مراحل حساس مسابقه شد.
چارلز لکلرک: با شروع مسابقه روی تایرهای سافت، از استارت قوی بهره برد اما مجبور به تعویض سریع شد. تعویض به مدیوم و سپس هارد، لکلرک را در میان جدول نگه داشت ولی نبود مدیریت بهینه تایر، جلوی رقابت نزدیک با صدرنشینان را گرفت.
فراری – لوئیس همیلتون و چارلز لکلرک
لاندو نوریس: از تایرهای مدیوم استفاده کرد و سپس به هارد سوئیچ کرد. یک پیتاستاپ برایش کافی بود و با استراتژی پایدار، بخش بزرگی از مسابقه را در بین ۵ راننده اول حفظ کرد.
اسکار پیاستری: رانندهای هجومیتر که با تایرهای سافت آغاز کرد و در میانه راه به مدیوم رفت. استراتژی دو پیتاستاپ باعث شد در لحظاتی سرعت خوبی داشته باشد ولی در مجموع تأثیرگذاریاش کمتر از نوریس بود.
مرسدس – جورج راسل و آندریا کیمی آنتونلی
جورج راسل: با مدیریت خوب تایرهای هارد و استراتژی تک پیتاستاپ، جایگاه باثباتی در میانه جدول کسب کرد. او نشان داد که در نبود همیلتون، میتواند رهبر تاکتیکی تیم باشد.
آندریا کیمی آنتونلی: پدیده جوان مرسدس با تایرهای هارد شروع کرد و با تایرهای سافت مسابقه را تمام کرد. او سریعترین دور مسابقه را ثبت کرد و در لحظاتی پیشتاز شد. اما در مجموع استراتژیاش به خاطر تجربه کمتر، ثبات کافی نداشت.
ویلیامز – کارلوس ساینز و الکس آلبون
کارلوس ساینز: تازهوارد ویلیامز با هدف حفظ تایرها و استفاده از پتانسیل ماشین، با تایرهای هارد شروع کرد و سپس به سافت رفت. این استراتژی باعث شد در لحظات پایانی سبقتهایی بگیرد و در جایگاهی فراتر از انتظارات تیمی قرار گیرد.
الکس آلبون: او استراتژی محافظهکارانهتری را دنبال کرد. تایرهای مدیوم در ابتدا و هارد در پایان باعث شدند بیشتر درگیر دفاع باشد تا حمله.
آستون مارتین – فرناندو آلونسو و لنس استرول
فرناندو آلونسو: استاد مدیریت تایرها، با ترکیب مدیوم–هارد و تنها یک پیتاستاپ، توانست عملکرد ثابتی ارائه دهد. تجربه او در کنترل حرارت تایر در پیچهای پرفشار سوزوکا بسیار مؤثر بود.
لنس استرول: علیرغم شروع قوی با سافت، در حفظ تایرها موفق نبود و مجبور به دو پیتاستاپ شد که او را از جمع ۱۰ نفر اول خارج کرد.
آلفاتاوری – لیام لاوسون و دنیل ریکاردو
لیام لاوسون: مسابقه را با تایرهای هارد آغاز کرد تا پیتاستاپ را به تعویق بیندازد. سپس به تایرهای مدیوم رفت و در نیمه دوم سرعت مناسبی داشت.
دنیل ریکاردو: استراتژی مشابهی با لاوسون داشت ولی به دلیل قفل کردن چرخها و سایش زودهنگام، دچار افت عملکرد شد.
آلپاین – استبان اوکون و پیر گسلی
استبان اوکون: با ترکیب مدیوم–هارد و یک پیتاستاپ، سعی کرد بازی را روی استقامت بگذارد. در مدیریت تایر موفق بود ولی ماشین آلپاین سرعت لازم برای رقابت نزدیک را نداشت.
پیر گسلی: با استراتژی دو پیتاستاپ و شروع با تایر سافت، در نیمه اول مسابقه خوب ظاهر شد ولی افت تایر در مرحله دوم باعث کاهش جایگاهش شد.
هاس – نیکو هالکنبرگ و کوین مگنوسن
نیکو هالکنبرگ: با استراتژی محافظهکارانه (مدیوم–هارد)، سعی در باقی ماندن در مسابقه داشت ولی افت تایرهای هارد در پایان، مانع از دفاع مؤثر در برابر حملات دیگران شد.
کوین مگنوسن: با تایرهای سافت شروع کرد و سپس به هارد رفت، اما مشکلات سیستم تعلیق باعث شد مدیریت تایر او نیز تحت تأثیر قرار گیرد.
سائوبر (آئودی آینده) – گوانیو ژو و والتری بوتاس
گوانیو ژو: استراتژی تهاجمی با سافت در آغاز و تعویض به مدیوم. او در مقاطع کوتاه سرعت بالایی داشت ولی سایش زیاد تایرها او را از جدول عقب انداخت.
والتری بوتاس: رویکرد پایدارتر با تایرهای هارد و سپس مدیوم. در بیشتر مسابقه میانرده باقی ماند ولی فاقد ابزار لازم برای رقابت بالای جدول بود.
نتیجهگیری کلی
در گرند پری ژاپن 2025، مدیریت تایر بار دیگر نشان داد که عنصری حیاتی در موفقیت یا شکست است. تیمهایی با دادهبرداری بهتر، سیستمهای تعلیق پیشرفتهتر و رانندگانی که با سبک رانندگیشان فشار کمتری بر تایر وارد میکنند، موفقتر ظاهر شدند. پیچهای سریع و پیوسته سوزوکا تایرها را به چالش کشید و تنها رانندگانی با درک عمیق از مسابقه توانستند در بالای جدول باقی بمانند.